باغ نگارستان تهران | باغ پر قصه در قلب تهران

باغ نگارستان تهران

روز ۲۸ دی ۱۴۰۲ باغ نگارستان تهران
گروه درختبان کندو این بازدید را برنامه ریزی کرد.
ساعت ۱۱ صبح پنجشنبه از مترو بهارستان به سمت باغ حرکت کردیم. 
همین که در بدو ورود به پله‌های سرازیری باغ رسیدم احساس خوبی پیدا کردم. در مرکز شهر شلوغ تهران، زمان کمی کند می‌شود و این درخت‌ها و نمای ساختمان‌ها آدم را از زمان حال به گذشته می‌برد.
خانم پدرام کمالی در مورد تاریخچه باغ توضیحاتی دادند. اینکه در تاریخ ۱۲۲۲ هجری قمری (۱۸۰۷ میلادی ) به دستور فتحعلیشاه قاجار ساخته می‌شود. البته در زمان ساخت این باغ در خارج از تهران قرار داشته که در این منطقه باغ‌های بزرگی بوده است. وسعت اولیه ۴۳۲۰۰ متر مربع بوده اما در حال حاضر ۱۱۴۶۹ متر از آن باقی مانده یعنی حدود ۳/۴ از دست رفته است‌. عمارت‌ها و تالارهای مختلفی دارد مثل تالار سلام، عمارت دلگشا، تالار قلمدان و چند حوضخانه.
کمی قدم زدیم به چند سردیس رسیدیم و ماجرای یک مطالبه گری توسط استادان سال ۱۳۷۱: از سال ۱۳۱۷ این باغ متعلق به دانشگاه تهران بوده و از همان سال این باغ با تغییر کاربری‌ها و عناوین مختلف به نهادهای دولتی واگذار می‌شود تا اینکه سازمان برنامه و بودجه برای ساخت پارکینگ کارمندانش، قسمتی از باغ را طلب می‌کند و موافقت می‌شود ولی استادان عزیزی مثل پروفسور گنجی، محمود روح الامینی، استاد انوار و اساتید دیگر با همراهی دانشجویانشان تجمع وسیعی می‌کنند و تابستان ۱۳۷۱ مطالبه و اعتراضشان موثر واقع می‌شود و این نگارستان زیبا برایمان می‌ماند. روح بزرگشان شاد.
در ادامه به اولین موزه که مختص آثار یک زن هست می‌رسیم. خانم منیر فرمان فرمایان. ایشان که در نیویورک طراحی خواندند وقتی به ایران می‌آیند و حرم شاه چراغ در شیراز را می‌بینند در مصاحبه با مجله گاردین، این تجربه را به راه رفتنِ الماس در مرکز خورشید تشبیه می‌کنند. در این موزه آثار هنری بسیار زیبا از آینه و کارهایی دیگر از ایشان قرار دارد.

و در این قسمت ماجرا جنایی می‌شود: محمدشاه با حمایت‌های قائم مقام فراهانی شاه می‌شود ولی چون نواندیش بوده و خواستار اصلاحات به شیوه درست در ایران بوده مورد غضب دشمنان قرار می‌گیرد و تقریبا یک سال بعد فرمان قتل صادر می‌شود. به باغ نگارستان دعوت می‌شود. شاه از قبل دستور می‌دهند: قلم و قرطاس از او بستانید.چرا ؟؟؟ چون قلم بسیار زیبا و جادویی داشته و شاه می‌گوید اگر برای من بنویسد حتما او را خواهم بخشید. او را به حوضخانه می‌برند تا بدون آب و غذا بمیرد بعد از ۵ روز به او سر می‌زنند ولی هنوز زنده بوده پس او را خفه می‌کنند و بعدها این اتفاق ضرب‌المثل می‌شود که کنایه از صبر بی نتیجه است :((باش تا قائم مقام از باغ در آید …))

باغ نگارستان تهران

چرا اسم این باغ نگارستان است؟ این باغ قسمتی داشته که گنجینه آثار نقاشان بوده است. نقاشان معروفی مثل میرزا بابا نقاش، میرزا جانی نقاش و میرزا عبداله نقاش باشی. میرزا عبداله علاوه بر نقاشی حجار و معمار هم بوده و باغ نگارستان را ایشان معماری کرده‌اند. تابلوی سلام از آثار معروف اوست که بسیار بزرگ بوده و متاسفانه در به توپ بستن مجلس آسیب می‌بیند ولی هنوز قسمت‌هایی از آن باقیست.

اولین ازدواج ناصرالدین شاه در نگارستان صورت می‌گیرد.

زمان مظفرالدین شاه این باغ در اختیار کمال‌الملک قرار می‌گیرد و او با بودجه ۲۳۰۰ تومان اولین مدرسه هنرهای مستظرفه را می‌سازد که سنگ بنای دانشگاه هنرهای زیبای تهران می‌شود.

بعد از قصه ها و اطلاعات دلنشین خانم پدرام کمالی که همه را به وجد می آورد، آقای محسن جعفری از ما پرسیدند تهران کجاست ؟؟؟و وقتی چشمان گرد شده ما را دیدند توضیح دادند اگر تقسیم بندی شهرها نباشد و بخواهیم از لحاظ موقعیت جغرافیایی تهران را تعریف کنیم می‌گوییم تهران در دامنه جنوبی البرز قرار دارد که از نظر منابع آبی روی زمین و زیر زمین غنی بوده است. تهران در ابتدا یک روستا بوده ۶ کیلومتر بالاتر از شهر ری. که در دوره شاه طهماسب صفوی مورد توجه واقع می‌شود و اطرافش را حصار می‌کشد(حصار طهماسبی ) با گذر زمان و بعد از اینکه آقا محمد خان قاجار تهران را پایتخت می‌کند و جمعیت بیشتر می‌شود در زمان ناصرالدین شاه (حصار ناصری ) ساخته می‌شود که تهران را بزرگتر می‌کند. حصار طهماسبی حدودا ۴ کیلومتر بوده و حصار ناصری ۱۸ کیلومتر.

و حالا قصه ای از انتقال آب: زمان محمد شاه برای آبیاری باغ نگارستان ایشان دستور می‌دهند که: از نهر کرج شقه نهری بسازید به طول ۷ فرسنگ (حدود ۴۰ کیلومتر) تا آب را در جوی‌های باغ جاری کند. تصور این مسیر و صدای آب در بین درختان رویایی است.

در باغ قدم می‌زنیم تا به مجسمه فردوسی می‌رسیم و قصه دلنشینش را از خانم کمالی می‌شنویم:

در سال ۱۳۱۳ با همت ارباب کیخسرو شاهرخ (اولین بار ایشان خطوط تلفن را به تهران می‌آورد) تصمیم می‌گیرند برای هزاره فردوسی جشنی باشکوه بگیرند. خبر به دانشجویان مقیم فرانسه می‌رسد پیشنهاد می‌دهند با هزینه خود سردیس فردوسی توسط لورنزی، مجسمه ساز معروف ساخته شود. لورنزی تصویر یا عکسی می‌خواهد ولی پیدا نمی‌کنند. او تصمیم می‌گیرد از اشعار فردوسی تصورش کند. شعرهایش را ترجمه می‌کنند ولی با ترجمه ریتم و صلابت از بین می‌رود. در آخر لورنزی پیشنهاد می‌کند شاهنامه را بدون ترجمه ساعتها برایش بخوانند و در آخر او فردوسی را می‌سازد بدون هیچ تصویری و بدون اینکه معنی شعر را بفهمد و فقط از ضرب آهنگ و ریتمِ ابیات، فردوسی را تصور می‌کند. بعد از لورنزی چهار هنرمند دیگر مجسمه را می‌سازند ولی هر چه ساخته می‌شود، صورت، دقیقا به تصور لورنزی از فردوسی شباهت دارد.

نگارستان محفل ادبا

از سال ۱۳۰۷ با تاسیس دارالمعلمین در باغ نگارستان و چندین سال بعد با تاسیس دانشگاه تهران، باغ نگارستان محفل ادیبان و استادانی نظیر سعید نفیسی، ملک‌الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، استاد فروزانفر و …بوده است.
از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۷۰ هم دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در باغ نگارستان بوده.

نگارستان سال ۷۱ تا ۷۳ بدون استفاده و متروک می‌شود ولی با کمک حسن حبیبی که از رجل سیاسی است بازسازی می‌شود و در سال ۹۲ درهایش به روی عموم مردم باز می‌شود.

خانم پدرام کمالی و معرفی دانه‌ای باستانی:
سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو) پیشنهاد داده که روی دانه‌های باستانی کار شود. خانم کمالی به حرف فائو گوش می‌کند و یک سال است که روی این دانه تحقیق می‌کند.
این دانه، غله کامل است. سرشار از کلسیم، پتاسیم، منیزیم و آهن. در کشورهای آفریقایی، هند و قسمتی از اروپا بسیار استفاده می‌شود. در گذشته در اصفهان، مشهد و یزد هم با آن آشپزی می‌کردند.
این گیاه باستانی مورد توجه است به دلیل:
خواص بسیار، مقاومت گیاه در برابر سرما و گرما، استفاده بسیار کم از کود و افت کش برای کشت و نکته طلایی آن برای کشت آب بسیار کمی می‌خواهد.
این دانه در ایران به عنوان غذای پرنده شناخته می‌شود که نامش(( ارزن )) است.
اینجا خانم کمالی از ما با جوانه ارزن و شیرینی خوشمزه ی ارزنی پذیرایی کردند و ما شیرین کام رفتیم البته از نگارستان.

 

بعد از نگارستان حدود ۴۵ دقیقه پیاده روی کردیم و از خیابان‌های خیلی شلوغ بازار لاله زار که پر از موتور سوار و ماشین بود گذشتیم در راه آقای محسن جعفری نمادها و ساختمان‌های قدیمی را معرفی می‌کردند و ما اولین سینمای تهران را هم دیدیم که البته از درون متروکه بود ولی نمای بیرون آن، که مجسمه یک زن بود ،خدا را شکر به همان شکل دست نخورده باقی مانده بود. البته اگر توجه ۳۲ نفر که سرهایشان همگی رو به بالاست، در آن بازار شلوغ، کار دست مجسمه ندهد.
در آن هیاهو، شلوغی و بی نظمی به یک کوچه تنگ پیچیدیم و پرت شدیم در بغل یک عمارت پر از آرامش. این خانه ی بزرگ، زیبا و دلنشین متعلق بوده به آبدارچی و چارپادار ناصرالدین شاه به نام امین السطان که بعدها به خانواده اتحادیه می‌رسد و الان هم به نام خانه اتحادیه شناخته می‌شود.

و در پایان ساعت ۳ بعد از ظهر گروه تصمیم می‌گیرند به باب همایون رفته و دلی از عزا دربیاورند. خلص و تمت.

تشکر ویژه از خانم پدرام کمالی ،خانم سمیه جعفری و اقای محسن جعفری که این روز زیبا را برای گروه ساختند .

تهیه شده در کارگروه درختبان کندو

توسط سحر رحیمی

1 دیدگاه برای “باغ نگارستان تهران | باغ پر قصه در قلب تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *